سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تقدیر

یکشنبه 85/10/10 12:2 عصر| شعر |

خانمان سوز  بود آتش  آهی

گاهی

ناله ای میشکند پشت  سپاهی

گاهی

گرمقدر بشود سلک سلاطین پوید

سالک بی خبرخفته  به  راهی

گاهی

قصه یوسف وآن قوم چه خوش پندی بود

بعزیزی رسد افتاده بچاهی

گاهی

هستیم سوختی ازیکنظر ای اخترعشق

آتش افروز شود برق نگاهی

گاهی

روشنی بخش ازآنم که بسوزم چون شمع

روسپیدی بود ازبخت سیاهی

گاهی

عجبی نیست،اگرمونس یار است رقیب

بنشیند برگل هرزه گیاهی

گاهی

اشک درچشم فریبنده ترت می بینم

دردل موج ببین صورت ماهی

گاهی

دارم امید که با گریه دلت نرم کنم

بهرطوفانزده سنگی است پناهی

گاهی

معینی کرمانشاهی


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >