عشق اهورایی
شنبه 85/3/20 9:41 عصر| شعر |
اون روزا که تنها بودی
گمشده دریا بودی
قایق تو شکسته بود
تنت نحیف و خسته بود
فانوس دریائیت شدم
عشق اهورائیت شدم
گذشتم ازهرهوسی
تا تو به مقصد برسی
اون روزا که توجنگلا
ترسیده بودی بی صدا
بین درختای بزرگ
میون گله گله گرگ
گذشتم از جون خودم
طعمه دشمنات شدم
با تیکه پاره های من
روزای تو ساخته شدن
اما بجاش توبد شدی
از منوعشقم رد شدی
به من یه پشت پازدی
تهمت ناروا زدی