چشم من گم شد و تو پنجره ها نيومديگفته بودم واسه خاطر خدا نيومدييکي گفت شباي مهتاب بشينم دعا کنمبالا رفت دستاي من واسه دعا نيومديدل من اسير چشماي تو شد حتي واسه اينکه اين ديوونه رو کني رها نيومديواسه تو نوشته بودم که دلم ديوونته تو گذاشتي به حساب يه خطا نيومدييکي گفت اول راه سخت مجنوني هنوزسر گذاشتم به دل بيابونا نيومدييکي گفت برو واسه کبوترا دونه بريز دلمو ريختم واسه کبوترا نيومديسبزي زندگيمو بستم به غوغاي ضريحامانت دادم اونو دست رضا نيومدينذرمو نوشتمش رو گلا تا يادم نره نذرارو يکي يکي کردم ادا نيومديگفته بودم يه کسي بياد بگه آخرشهلا اقل بيا براي يه نگا نيومديگفته بودن بيا از عشق تو ديوونه شدهلا اقل براي خاطر شفا نيومديآشنا ترين غريبه اي تو قصه هاي من منو کشتي تو غريب آشنا نيومديچه بياي و چه نياي من سر حرفم مي مونمتاخيراتو مي ذارم پاي وفا نيومديديدمت رد مي شدي از کوچه هاي خاطرهالتماست کردم وگفتم بيا نيومدياين روزا هيچ نامه اي به مقصدش نميرسهتو شدي مثل جواب نامه ها نيومدي؟خوبيا تموم ميشن مي رن يه جا تو خاطرهمث تو رفتي سراغ خوبيا نيومدينمي گم بيا ، اگه دوس نداري بياي ،نيالااقل فقط بهم بگو چرا نيومدي؟
سلام
چقدر خوب شده دوباره صداي خوتونو
گذاشتيد...الان ديگه هر آهنگ ديگه اي اصلا به وبتون نمياد
تو رو خدا بر نداريدش ديگه